مثل دری که به فراموشی لولا شود، آرام آرام از دیدم خارج شد، و او زنی بود که دوستش داشتم. اما چه بسیار شب ها که مثل گوزنی مکانیکی در میان نوازشهای من میخوابید و من در سکوت آهنی رویاهای او درد کشیدم
_ ریچارد براتیگان
برگردان : یگانه وصالی
درباره این سایت